بچهها جونم باز هم مدرسهها باز شده و شور و حال، به کوچه و خیابان و مدرسه برگشته است. باز هم زنگ تفریح و درس و ورزش و شادی و بازی...
در ادامه سه نفر از دوستانتان از حال و هوای این روزها گفتهاند که میخوانید.
بردیا هاشمی، هشت ساله و پایه دوم دبستان سما در شروع فصل درس و کتاب از اینکه دوباره به مدرسه میرود تا درسهای جدیدی یاد بگیرد خیلی راضی و خوشحال است.
او پارسال در مدرسه پنج دوست پیدا کرده است که در تعطیلات تابستان دلش برایشان تنگ شده بود. امسال با ۹ نفر از همکلاسیهای پارسال در یک کلاس هستند، اما او فکر میکند امسال دوست جدیدی به دوستانش اضافه نمیشود!
بردیا میز و نیکمتهای چوبی به رنگ چوب را برای کلاس جدیدشان میپسندد که احتمالا همینطور هم خواهد بود.
او وقتی کتاب و دفتر نو میخرد کمی خوشحال میشود، اما دوست دارد جلد دفترهای جدیدش عکس رونالدو داشته باشند.
بردیا اگر بداند بچهای برای مدرسه رفتن لوازم تحریر ندارد و نمیتواند تهیه کند کمکش میکند و آن دفتری که عکس رونالدو ندارد را به او میدهد.
او زنگ ریاضی را خیلی دوست دارد و در اوقات فراغت تابستان امسال هم ریاضی یاد گرفته است. بهترین خاطره بردیا از تابستانی که گذشت سفر به بجنورد و بازی در کنار بچههای فامیل بوده است.
حالا ببینیم حالوهوای کوروش افشارکهن، هفت ساله، پایه دوم مدرسه سما از اینکه دوباره مدرسه میرود چگونه است؟ او خیلی خوشحال است، زیرا دوباره دوستانش را میبیند.
او پارسال در مدرسه سه دوست پیدا کرده بود که در تعطیلات تابستان برای آنها دلتنگ شده، اما قرار است سیزده نفر از همکلاسیهای پارسال کوروش امسال هم با او در یک کلاس باشند و فکر میکند امسال هم بتواند از میان همکلاسیهای جدیدش دوستان زیادی پیدا کند.
کوروش دوست دارد میز و نیمکتهای کلاسشان طرح فوتبالیستی و رنگ آبی و جاکیفی هم داشته باشد. او از خریدن کتاب و دفتر نو حال خوبی دارد، زیرا قرار است با درسها و مطالب جدیدی آشنا شود.
کوروش دوست دارد دفترهای جدیدش با شکلهای حروف الفبایی و زردرنگ باشند.
او میگوید: اگر بچهای همسن خودم بشناسم و بدانم برای مدرسه رفتن دفتر و مداد ندارد و نمیتواند تهیه کند حتما کمکش میکنم و مداد رنگیهای پارسالم را به او میدهم و دفتر جدید برایش میخرم.
کوروش از مدرسه، بیشتر از همه حیاط آن و زنگهای ورزش و نقاشی را میپسندد. البته این پسر نمونه تابستان هم بیکار نبوده و با شرکت در کلاسهای مختلف، نقاشی، ژیمناستیک و شنا یاد گرفته است.
اما بهترین خاطره او از تابستانی که گذشت مربوط به سفری است که با دختر و پسر خالهاش به شمال رفته و در آنجا بادبادکبازی و آببازی کرده است و در جنگل هم خیلی با هم بازی کردهاند.
امیرحسین زحمتکش، هشت ساله و پایه دوم مدرسه سما هم درباره بازگشایی مدرسه احساس خود را اینگونه بیان میکند: از اینکه دوباره مدرسه میروم احساس خیلی خوبی دارم، زیرا دوستانم را میبینم و با هم بازی میکنیم و درس میخوانیم.
او پارسال در مدرسه با (روزبه و آراد) دوست شده است، اما تابستان که از هم دور بودهاند خیلی دلتنگشان شده است. امیرحسین از اینکه امسال با سیزده نفر از همکلاسیهای پارسالش در یک کلاس هستند، خوشحال است و فکر میکند بتواند سه دوست جدید هم پیدا کند.
البته بهترین ساعتهای حضور در مدرسه از نظر امیرحسین همان زنگ تفریح است. با این حال، دلش میخواهد میز و نیمکتهای کلاسشان نیمکتهایی دو نفره و قهوهایرنگ باشد.
امیرحسین از خریدن کتاب و دفتر نو خوشحال میشود، زیرا خرید وسایل جدید برایش جذاب است و دوست دارد وسایل جدیدش شکل سگهای نگهبان و به رنگهای آبی و قرمز باشد.
او اگر بچهای همسن خودش را بشناسد و بداند برای مدرسه رفتن دفتر و مداد ندارد و نمیتواند تهیه کند حتما کمکش میکند و از همه وسایلش به آن بچه هم میدهد.
امیرحسین در تابستانی که گذشت از اوقات فراغتش بهخوبی استفاده کرده و با رفتن به کلاس زبان انگلیسی یک زبان جدید یاد گرفته است.
خاطره دوستداشتنی که از فصل تابستان بهیاد دارد مربوط به روزهای پایانی ماه صفر است که همراه پدرش برای شهادت امامرضا (ع) به هیئت رفته و بهعنوان خادمی کوچک به مردم کمک کرده است.